بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
+10
saeed
behnam al
sghlsina
hamed
SAADAT
ali molahoseini
آفتاب
Abolqasem
Rahroo
NedA
14 مشترك
صفحه 1 از 4 • 1, 2, 3, 4
بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
يك داستان رو من شروع مي كنم شما ادامه بديد
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنندNedA نوشته است:يك داستان رو من شروع مي كنم شما ادامه بديد
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
برای ادامه داستان بهترین کار اینه که نوشته های نفرات قبل رو کپی کنیم و با رنگ های متفاوت بنویسیم
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
(الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است (حالا نوبت شماست ندا جان از بقیه که بخاری بلند نمیشه؟NedA نوشته است:برای ادامه داستان بهترین کار اینه که نوشته های نفرات قبل رو کپی کنیم و با رنگ های متفاوت بنویسیم
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی
Abolqasem- .
- تعداد پستها : 520
Join date : 2008-07-06
Age : 43
آدرس پستي : afatemi@gmail.com
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
Abolqasem نوشته است:روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی
غضنفرخیلی جدی گفت
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟
Abolqasem- .
- تعداد پستها : 520
Join date : 2008-07-06
Age : 43
آدرس پستي : afatemi@gmail.com
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما بستني بدي يا نه
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما بستني بدي يا نه
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟NedA نوشته است:روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست
اين مطلب آخرين بار توسط NedA در 22/7/2008, 00:41 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
سلام به همه دوستان عزیز
اگه جسارت نباشه یه سری قوانین برای راحتی کارمون بذاریم
اول اینکه از آخرین پست کپی بگیریم
دوم اینکه هر کس برای خودش یه رنگ انتخاب کنه تا آخرین نفری که داستان رو می خونه بدونه هر کسی چه جمله ای رو اضافه کرده
با تشکر از همه
اگه جسارت نباشه یه سری قوانین برای راحتی کارمون بذاریم
اول اینکه از آخرین پست کپی بگیریم
دوم اینکه هر کس برای خودش یه رنگ انتخاب کنه تا آخرین نفری که داستان رو می خونه بدونه هر کسی چه جمله ای رو اضافه کرده
با تشکر از همه
آفتاب- مدير ارشد
- تعداد پستها : 2501
Join date : 2008-06-29
Age : 41
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
آفتاب- مدير ارشد
- تعداد پستها : 2501
Join date : 2008-06-29
Age : 41
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..آفتاب نوشته است:روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی
ali molahoseini- .
- تعداد پستها : 182
Join date : 2008-07-25
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن [color=green]غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.[/colorغضنفز هم از فرط خوشحالی که اس ام اس ننه شو خونده بود ، پرید و دختر بیچاره رو بغل کرد ..........
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن [color=green]غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.[/colorغضنفز هم از فرط خوشحالی که اس ام اس ننه شو خونده بود ، پرید و دختر بیچاره رو بغل کرد ..........
آفتاب- مدير ارشد
- تعداد پستها : 2501
Join date : 2008-06-29
Age : 41
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.[/colorغضنفز هم از فرط خوشحالی که اس ام اس ننه شو خونده بود ، پرید و دختر بیچاره رو بغل کرد ..........
[color=red]دختر ماتش برده بود که چه اتفاقی افتاده و این پیامک از طرف کی بوده که غضنفر این چنان خوش حال شده و بعد یه نگاهی به لباسش کرد .......( بیخود نبود اقای مدیر مشاور که همش حرف از ازدواج و مسائل ازدواج می زدی حالا کی شیرینی می دی )
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.[/colorغضنفز هم از فرط خوشحالی که اس ام اس ننه شو خونده بود ، پرید و دختر بیچاره رو بغل کرد ..........
[color=red]دختر ماتش برده بود که چه اتفاقی افتاده و این پیامک از طرف کی بوده که غضنفر این چنان خوش حال شده و بعد یه نگاهی به لباسش کرد .......( بیخود نبود اقای مدیر مشاور که همش حرف از ازدواج و مسائل ازدواج می زدی حالا کی شیرینی می دی )
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
نگاه کنید مدیر ما را از کجا داستان را به کجا رسوندند!!!!NedA نوشته است:روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.[/colorغضنفز هم از فرط خوشحالی که اس ام اس ننه شو خونده بود ، پرید و دختر بیچاره رو بغل کرد ..........
[color=red]دختر ماتش برده بود که چه اتفاقی افتاده و این پیامک از طرف کی بوده که غضنفر این چنان خوش حال شده و بعد یه نگاهی به لباسش کرد .......( بیخود نبود اقای مدیر مشاور که همش حرف از ازدواج و مسائل ازدواج می زدی حالا کی شیرینی می دی )
الینا معصومانه و با تعجب به غضنفر گفت:من را چقدر دوست داری ؟؟؟
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
[color=cyan]غضنفر به الینا گفت :الینا جان از کجا فهمیدی که من دوستت دارم که داری درباره اندازه اش سئوال میکنی ؟Rahroo نوشته است:نگاه کنید مدیر ما را از کجا داستان را به کجا رسوندند!!!!NedA نوشته است:روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.ز هم از فرط خوشحالی که اس ام اس ننه شو خونده بود ، پرید و دختر بیچاره رو بغل کرد ..........
[color=red]دختر ماتش برده بود که چه اتفاقی افتاده و این پیامک از طرف کی بوده که غضنفر این چنان خوش حال شده و بعد یه نگاهی به لباسش کرد .......( بیخود نبود اقای مدیر مشاور که همش حرف از ازدواج و مسائل ازدواج می زدی حالا کی شیرینی می دی )
الینا معصومانه و با تعجب به غضنفر گفت:من را چقدر دوست داری ؟؟؟
الینا گفت:...
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
Rahroo نوشته است:[color=cyan]غضنفر به الینا گفت :الینا جان از کجا فهمیدی که من دوستت دارم که داری درباره اندازه اش سئوال میکنی ؟Rahroo نوشته است:نگاه کنید مدیر ما را از کجا داستان را به کجا رسوندند!!!!NedA نوشته است:روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.[color=red]ز هم از فرط خوشحالی که اس ام اس ننه شو خونده بود ، پرید و دختر بیچاره رو بغل کرد ..........
دختر ماتش برده بود که چه اتفاقی افتاده و این پیامک از طرف کی بوده که غضنفر این چنان خوش حال شده و بعد یه نگاهی به لباسش کرد .......( بیخود نبود اقای مدیر مشاور که همش حرف از ازدواج و مسائل ازدواج می زدی حالا کی شیرینی می دی )
الینا معصومانه و با تعجب به غضنفر گفت:من را چقدر دوست داری ؟؟؟
الینا گفت:...
الینا که از خنگ بازی غضنفر حرصش گرفته بود یهو به ساعتش نگاه کرد و گفت : وای خاک بر سرم دیرم شده ، الان مامانم منو می کشه ..........
و به این بهونه از غضنفر خداحافظی کرد و رفت و غضنفر هم در رویای اس ام اس ننه اش غرق شد .
الینا درحالی که داشت از پارک خارج می شد یهو ........
آفتاب- مدير ارشد
- تعداد پستها : 2501
Join date : 2008-06-29
Age : 41
رد: بيا يه كلمه يا يه جمله اضا فه كن
آفتاب نوشته است:Rahroo نوشته است:[color=cyan]غضنفر به الینا گفت :الینا جان از کجا فهمیدی که من دوستت دارم که داری درباره اندازه اش سئوال میکنی ؟Rahroo نوشته است:نگاه کنید مدیر ما را از کجا داستان را به کجا رسوندند!!!!NedA نوشته است:روزي روزگاري يه دختر پسري رفتن تو پارك كه با هم دیگه بنشینند در مورد مسایل مشترک و اختلاف نظر هاشون حرف بزنند پسر که اسمش غضنفر بود به دختر که اسمش الینا بود گفت
الینا جان به نظر شما چه چیز هایی در زندگی مشترک مهم است , الینا که دلش بستنی می خواست با ناز گفت بستنی ( آي گفتي بستني واقعا دلم اب افتاد )
غضنفرخیلی جدی گفت (خيلي كوتاه مي نويسيد ) و الينا گفت بستني حتما بايد بستني سنتي باشه بعد هم بايد از حاجي نوروز هفت حوض بخري اخه مي دوني اين مسائل تو زندگي آدم خيلي مهم
غضنفر که مثل من شهرستانی بود گفت : هفت حوض چیه ؟؟؟ الينا هم گفت عزيزم هفت حوض مكان اين همه اومدي تهران هفت حوض نرفتي بالاخره مي خواهي به ما
بستني بدي يا نه
غضنفر که تازه متوجه شده بود الینا جونش هنوز آنقدر کوچولوست که درک صحیحی از زندگی مشترک نداره گفت:الینا جان سئالمو عوض میکنم به نظرت بعد از بستنی که رکن اساسی است چی مهم است؟
الينا گفت : مهمترين مسئله بعد از بستني در زندگي من موتور ، يادت باشه يه موتور قرمز خوشگل هم رفتيم هفت حوض بخريم غضنفرلبخندی زد و گفت باشه عزیزم حتما فعلا بستنیت را بخورسپس با خونسردی تمام دوباره پرسید الینا بعد از بستنی و موتور فکر میکنی دیگه چی مهم است ؟ به نظر من البته همون الینا خانم چیزی مهمتر از اینها نبود در دنیا ، حالا شما بگو اقای غضنفر خان چه چبزی برای شما مهم هست ؟
در این لحظه یه خانم چادری به همراه دو مرد بی سیم به دست بهشون نزدیک شدند.......
الینا کمی ترسید و.... یکی از مردان نگاهی به الینا کرد و با بیسیمش شروع به صحبت کردوگفت مرکز ما داریم به مکان مورد نظر نزدیک میشویم اشاره ای به همکارانش کرد و با سرعت از آنجا دور شدند .غضنفر به الینا گفت:داشتم میگفتم برای من مهمترین چیز ..این مهمه که بستنیش قیفی باشه یا لیوانی ..........و
همچنان كه در مورد بستني بحث مي كردن يه دفعه صداي يه پيامك امد كه مامان غضنفر خان بود كه يه پيامك فرستاده بود با اين متن غضنفر جان سلام! ما اينجا حالمام خوب است. اميدوارم تو هم آنجا حالت خوب باشد. اين پيامك را من ميگويم و جعفر خان کفاش برايد مينويسد. بهش گفتم که اين غضنفر ما تا کلاس سوم بيشتر نرفته و نميتواند تند تند بخواند، آروم آروم بنويس که پسرم پيامك را راحت بخواند و عقب نماند.[color=red]ز هم از فرط خوشحالی که اس ام اس ننه شو خونده بود ، پرید و دختر بیچاره رو بغل کرد ..........
دختر ماتش برده بود که چه اتفاقی افتاده و این پیامک از طرف کی بوده که غضنفر این چنان خوش حال شده و بعد یه نگاهی به لباسش کرد .......( بیخود نبود اقای مدیر مشاور که همش حرف از ازدواج و مسائل ازدواج می زدی حالا کی شیرینی می دی )
الینا معصومانه و با تعجب به غضنفر گفت:من را چقدر دوست داری ؟؟؟
الینا گفت:...
الینا که از خنگ بازی غضنفر حرصش گرفته بود یهو به ساعتش نگاه کرد و گفت : وای خاک بر سرم دیرم شده ، الان مامانم منو می کشه ..........
و به این بهونه از غضنفر خداحافظی کرد و رفت و غضنفر هم در رویای اس ام اس ننه اش غرق شد .
الینا درحالی که داشت از پارک خارج می شد یهو ........
یهو یه اقای محترم و شیک پوش نزدیک شد و گفت ببخشید می تونم چند لحظه وققتون بگیرم الینا که یه کم شوکه شده بود یه نگاهی به اقا یمحترم کردو تو دلش گفت
صفحه 1 از 4 • 1, 2, 3, 4
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد