نظر واعتقاد(عقيده )
2 مشترك
persianjk :: گفتمان :: گفتگوی آ زاد
صفحه 1 از 1
نظر واعتقاد(عقيده )
من به فلان چیز اعتقاد دارم. نظر فلانی در مورد بهمان چیز این است…
آن چیزی که به آن نظر و عقیده می گوییم چیست؟ تا به حال شده که چیزی بگویید یا بنویسید و بعدا متوجه شوید که نظر و عقیده تان را درست بیان نکرده اید و یا در آن لحظه به خاطر عصبانیت و یا تحت تاثیر واقعه دیگری، سخنی بر زبان آورده اید و یا قلمی کرده اید که اکنون که از آن شرایط خارج شده اید با آن موافق نیستید؟ نظر و عقیده واقعی ما کدام است؟ چطور می توان آن چه حقیقتا بدان باور داریم را دریافت؟
درمدل هایی برای فکر و ذهن ارائه می شود و تلاش می شود با توسل به آن روش هایی برای یادگیری بهتر، موفقیت و مواردی از این دسته پیشنهاد شود. این کار از زمان فروید که به نوعی او را پایه گذار روانشناسی علمی نوین می دانند و با معرفی خودآگاه و ناخودآگاه و … شروع شده و موافقین و مخالفینی هم دارد. به علاوه از حوزه های دیگری مانند زبان شناسی، ارتباطات و غیره هم بسته به موضوع در این زمینه وارد شده اند و اظهار نظر کرده اند..
عقیده و نظر ما درباره مطلبی به خصوص، حداقل از سه سطح تشکیل شده است:
در سطح اول و پایین ترین سطح، نظر ما آن چیزی است که می گوییم، می نویسیم یا به بیانی دیگر خروجی قابل دریافت توسط دیگران. چیزی است که قرار است دیگران با آن، نظر ما را بدانند. برای هنرمندان ممکن است این سطح به صورت ترکیب ویژه چند رنگ روی تابلو، شیوه دکوپاژ یک صحنه و یا مدولاسیون به گامی دیگر در یک قطعه موسیقی باشد.
سطح دوم چیزی است که در آن لحظه نسبت به آن آگاهی کامل داریم(خودآگاه؟!!). آن چیزی که درست یک لحظه قبل از ساختن جمله برای سطح اول در ذهنمان وجود دارد. آن چیزی که ورودی اش شامل دریافت توسط حس های پنجگانه، و یا حافظه است، روش های عقلی و استدلال ها در این سطح عمل می کنند و خروجی روش های عقلی و استدلالی هم در همین سطح ریخته می شوند تا بعدا به عنوان نمونه به صورت جمله ای برای نوشتن و یا گفتن در سطح اول تبدیل گردند.
و اما سطح سوم سطحی بالاتر است و عمدتا به راحتی و به صورت مستقیم به آن دسترسی نداریم. چیزی ست که در وجود ما ته نشین شده. گرایش حقیقی ما که تنها با مطالعه برآیند رفتار، گفتار و تصمیم هایمان در یک بازه زمانی طولانی تر می توانیم به آن وقوف پیدا کنیم. آن چیزی است که باعث می شود وقتی برای انجام دادن کاری به صورت عقلی، احساسی و یا به هر دلیل دیگر در خودآگاهمان(منظور سطح دوم) مجاب می شویم، باز هم ته دلمان از انجامش احساس نارضایتی کنیم. گرایشی که نمی دانیم از کجا ولی در ما هست. ممکن است در تقابل با خواسته یک لحظه ما باشد اما وجودش را نمی توانیم انکار کنیم. شک دارم، اما شاید همان چیزی است که گاهی آن را دل می نامیم(یا عشق) و گاهی وجدان و البته فقط وقتی متوجه آن می شویم که در تقابل با نظر ما در سطح دوم قرار می گیرد.
یک بار دیگر صورت مسئله: نظر و عقیده ما کدام است؟ کدام سطح از این سه را نظر واقعی یک فرد باید دانست؟
تفکیک فایده ای ندارد. شاید تمایل داشته باشیم سطح سوم را نظر حقیقی بدانیم، اما واقیت این است که تا عقیده ای به شکل صحیح به سطح دوم منتقل نشود(تا خودمان متوجهش شویم) و از آن جا باز به طور صحیح به سطح اول منتقل نشود(تا دیگران متوجهش شوند) ابراز عقیده به نحوه درست صورت نپذیرفته است. به عبارت دیگر عمل تبدیل از یک سطح بالاتر به سطحی پایین تر (در کامپیوتر به آن کامپایل و در الکترونیک به آن سنتز می گوییم. بقیه را نمی دانم:) ) باید بدون خطا انجام شود. تبدیل صحیح از سطح دوم به سوم نیاز به فصاحت و بلاغت دارد(برای گفتار و نوشتار عادی) یا تسلط به تکنیک(برای هنرمند). نگاشت از سطح اول به دوم نیز قاعدتا به چیزهایی مانند وجدان بیدار و خودشناسی کافی احتیاج دارد.
نکاتی که در بند آخر گفتم برای اظهار یک نظر بود. یعنی حرکت از سطوح بالاتر به پایین تر. طبعا آموختن، پذیرفتن یک اندیشه و یا ایمان آوردن به یک مکتب عکس این حرکت است. یعنی حرکت از سطح اول که همان شنیدن گفتار، خواندن متن، دیدن فیلم و … است به سطح دوم که حلاجی و رمزگشایی مفاهیم است و از آن جا به سطح سوم که پذیرفتن قلبی و ایمان آوردن به یک نظر و اندیشه است که این دومی معمولا رویه ای زمان بر است.
آن چیزی که به آن نظر و عقیده می گوییم چیست؟ تا به حال شده که چیزی بگویید یا بنویسید و بعدا متوجه شوید که نظر و عقیده تان را درست بیان نکرده اید و یا در آن لحظه به خاطر عصبانیت و یا تحت تاثیر واقعه دیگری، سخنی بر زبان آورده اید و یا قلمی کرده اید که اکنون که از آن شرایط خارج شده اید با آن موافق نیستید؟ نظر و عقیده واقعی ما کدام است؟ چطور می توان آن چه حقیقتا بدان باور داریم را دریافت؟
درمدل هایی برای فکر و ذهن ارائه می شود و تلاش می شود با توسل به آن روش هایی برای یادگیری بهتر، موفقیت و مواردی از این دسته پیشنهاد شود. این کار از زمان فروید که به نوعی او را پایه گذار روانشناسی علمی نوین می دانند و با معرفی خودآگاه و ناخودآگاه و … شروع شده و موافقین و مخالفینی هم دارد. به علاوه از حوزه های دیگری مانند زبان شناسی، ارتباطات و غیره هم بسته به موضوع در این زمینه وارد شده اند و اظهار نظر کرده اند..
عقیده و نظر ما درباره مطلبی به خصوص، حداقل از سه سطح تشکیل شده است:
در سطح اول و پایین ترین سطح، نظر ما آن چیزی است که می گوییم، می نویسیم یا به بیانی دیگر خروجی قابل دریافت توسط دیگران. چیزی است که قرار است دیگران با آن، نظر ما را بدانند. برای هنرمندان ممکن است این سطح به صورت ترکیب ویژه چند رنگ روی تابلو، شیوه دکوپاژ یک صحنه و یا مدولاسیون به گامی دیگر در یک قطعه موسیقی باشد.
سطح دوم چیزی است که در آن لحظه نسبت به آن آگاهی کامل داریم(خودآگاه؟!!). آن چیزی که درست یک لحظه قبل از ساختن جمله برای سطح اول در ذهنمان وجود دارد. آن چیزی که ورودی اش شامل دریافت توسط حس های پنجگانه، و یا حافظه است، روش های عقلی و استدلال ها در این سطح عمل می کنند و خروجی روش های عقلی و استدلالی هم در همین سطح ریخته می شوند تا بعدا به عنوان نمونه به صورت جمله ای برای نوشتن و یا گفتن در سطح اول تبدیل گردند.
و اما سطح سوم سطحی بالاتر است و عمدتا به راحتی و به صورت مستقیم به آن دسترسی نداریم. چیزی ست که در وجود ما ته نشین شده. گرایش حقیقی ما که تنها با مطالعه برآیند رفتار، گفتار و تصمیم هایمان در یک بازه زمانی طولانی تر می توانیم به آن وقوف پیدا کنیم. آن چیزی است که باعث می شود وقتی برای انجام دادن کاری به صورت عقلی، احساسی و یا به هر دلیل دیگر در خودآگاهمان(منظور سطح دوم) مجاب می شویم، باز هم ته دلمان از انجامش احساس نارضایتی کنیم. گرایشی که نمی دانیم از کجا ولی در ما هست. ممکن است در تقابل با خواسته یک لحظه ما باشد اما وجودش را نمی توانیم انکار کنیم. شک دارم، اما شاید همان چیزی است که گاهی آن را دل می نامیم(یا عشق) و گاهی وجدان و البته فقط وقتی متوجه آن می شویم که در تقابل با نظر ما در سطح دوم قرار می گیرد.
یک بار دیگر صورت مسئله: نظر و عقیده ما کدام است؟ کدام سطح از این سه را نظر واقعی یک فرد باید دانست؟
تفکیک فایده ای ندارد. شاید تمایل داشته باشیم سطح سوم را نظر حقیقی بدانیم، اما واقیت این است که تا عقیده ای به شکل صحیح به سطح دوم منتقل نشود(تا خودمان متوجهش شویم) و از آن جا باز به طور صحیح به سطح اول منتقل نشود(تا دیگران متوجهش شوند) ابراز عقیده به نحوه درست صورت نپذیرفته است. به عبارت دیگر عمل تبدیل از یک سطح بالاتر به سطحی پایین تر (در کامپیوتر به آن کامپایل و در الکترونیک به آن سنتز می گوییم. بقیه را نمی دانم:) ) باید بدون خطا انجام شود. تبدیل صحیح از سطح دوم به سوم نیاز به فصاحت و بلاغت دارد(برای گفتار و نوشتار عادی) یا تسلط به تکنیک(برای هنرمند). نگاشت از سطح اول به دوم نیز قاعدتا به چیزهایی مانند وجدان بیدار و خودشناسی کافی احتیاج دارد.
نکاتی که در بند آخر گفتم برای اظهار یک نظر بود. یعنی حرکت از سطوح بالاتر به پایین تر. طبعا آموختن، پذیرفتن یک اندیشه و یا ایمان آوردن به یک مکتب عکس این حرکت است. یعنی حرکت از سطح اول که همان شنیدن گفتار، خواندن متن، دیدن فیلم و … است به سطح دوم که حلاجی و رمزگشایی مفاهیم است و از آن جا به سطح سوم که پذیرفتن قلبی و ایمان آوردن به یک نظر و اندیشه است که این دومی معمولا رویه ای زمان بر است.
Rahroo- مدير مشاور
- تعداد پستها : 552
Join date : 2008-06-29
Age : 47
persianjk :: گفتمان :: گفتگوی آ زاد
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد