هرچه مي خواهد دل تنگت بگو....

چیز مهمی نیست مرسی از همدردی همه دوستان گل

خیلی لوسی مارو گذاشتی سر کار

حالا که بی خوابی زده به سر همه بیاین یه کم حرف بزنیم

من دارم دیونه میشم به نظرت چیکار کنم ؟

به نظر من اول همه ی صفحه های سایت رو ببند، بعد دیس کانکت کن ، بهد شات داون،
بعدش برو توی تختت ، چشماتو ببند ، به هبچی فکر نکن

مل کن ، خوو میری

والا من منتظر اقا معزم

قرار برام فابل سند کنه فکر کنم اینقدر سرعت نت کم بوده همونجا خوابش بورده

مگه نفرستاده؟؟؟؟؟؟؟؟

الان فرستاد
من رفتم بخوابم

موفق باشی عزیزم

الان شما هرچه دل تنگتون میخواد گفتین؟

خوب میرفتید چت میکردید دیگه....

باز هم دلم گرفتو گریه کردم
باز هم به گریه هام می خندم

اعظم جونم ،تجربه بهم ثابت کرده که گریه کردن خیلی خوبه
آدمو سبک میکنه ،اساسی
ولی همیشه آدم بعدش به گریه هاش خنده ش میگیره

امشب خیلی خوشحالم
نمی دونم چرا.......... ولی انرژی زیادی دارم . ای کاش همیشه همه همین جوری بود . یعنی می شه یه روزی اینقدر آدما شاد بشن که دلشون هوای غصه رو داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟ اگه زندگی فقط غم و غصه یا فقط شادی بود چی می شد؟؟؟؟ حالا شادی همیشگی خوبه . ولی اونایی که همیشه غصه دارن چیکار می کنن؟ اصلا همچین کسی هست که تاحالا یه روز خوشی ندیده باشه؟ همیشه غصه دار باشه؟
امیدوارم همه همیشه لبشون خندون باشه

امیدوارم اینجور باشه ولی شادی رو فقط زمانی معنیشو میفهمیم که غصه ای باشه پس اگه غصه ها از بین برن شادیهام وجود نخواهند داشت.

به نظر شما ادم چه حالي پيدا مي كنه وقتي بدونه يكي از امتخاناتش به زبان انگليسي ، و يكي ديگه 8 تا تست 5/1 نمره اي

فكر كنم اين ترم هر 8 واحدمو مي افتم

NedA نوشته است:به نظر شما ادم چه حالي پيدا مي كنه وقتي بدونه يكي از امتخاناتش به زبان انگليسي ، و يكي ديگه 8 تا تست 5/1 نمره اي

فكر كنم اين ترم هر 8 واحدمو مي افتم

من اگه باشم احساس افتادن از برج میلاد بهم دست میده (همونی برجی که میگن تو تهرون ساختن و خیلی بلنده و اگه ازش بیوفتی باید با کاردک از رو آسفالت بتزاشنت).
بپا نیفتی خانم مدیر.

فكر كنم ،‌ پيشنهاد خوبي باشه برم خودمو از بالاي برج ميلاد بندازم پائين ، هر چي باشه بهتر از واحد افتادن

شايد هم رفتم معتاد شدم

ندا ژون اعتیاد آخر و عاقبت نداره

بشین شر درش و مشقت، منو ببین درش عبرت بگیر

آفتاب نوشته است:ندا ژون اعتیاد آخر و عاقبت نداره

بشین شر درش و مشقت، منو ببین درش عبرت بگیر

اين حرفها فايده نداره من تصميمو گرفتم

سرکار خانم ادمین اگه قانونی هست ، باید برای همه باشه.
چرا اون تاپیک رو قفل کردی؟؟؟؟؟؟؟؟

يعني چي؟

اونجا داشتیم در مورد اعتیاد حرف می زدیم که جنابعالی قفلش کردی


حالا اینجا در مورد اعتیاد حرف نزن چون من دوست ندارم تاپیکم قفل بشم

ساعت 1:40 دقیقه ی شبه

همه خوابن و من همچنان شب زنده دار ، فکر کنم باید به ندا بگم منو از مدیریت تالار برداره و به جاش سمت نگهبانی سایت رو بهم بده ، البته من می تونم هر دوکار رو با هم انجام بدم . البته شیفتی ، از صبح تا عصر شیفته ندا، عصر تا صبح هم من
خوب شب کاری فکر کنم حقوقش بیشتر باشه .


می دونم که دارم چرت و پرت می نویسم ، اما دلم می خواد باز هم نویسم ، جالبه که نوشته های رمزگونه ی داخل سررسید تبدیل شده به حروف خوانا توی یه دنیای مجازی ......... اما توی دنیای واقعی چی؟؟؟

نگران نشین ، چون از وقت خوابم گذشته ، دارم هذیون می گم .

حالا که همه رفتن و کسی توی سایت نمونده ، من هم کم کم به آغوش گرم رختخواب پناه می برم

شب همگی خوش
تا فردا

شاد باشید

خوش به حالت دیشب شب ارومی داشتی اعظم اما من تا اخر شب داشتم تو خیابون دنبال کلیدهام می گشتم واخر هم توی سوپری سر کوچمون پیداشون کردم نمیدونم تازگی ها چرا اینجوری شدم البته عاشق نشدم بعد از گم کردن گوشیم دوماه پیش وکلیه مدارکم در یک ماه پیش توی تاکسی که خدا روشکر به خیر گذشت ویه ادم با خدا اوردشون واقعا نمی دونم چکار کنم وتازه به قول بابام تازگی ها حواسمم بیشتر جمع می کنم اما بازم ...

Abolqasem نوشته است:

NedA نوشته است:به نظر شما ادم چه حالي پيدا مي كنه وقتي بدونه يكي از امتخاناتش به زبان انگليسي ، و يكي ديگه 8 تا تست 5/1 نمره اي

فكر كنم اين ترم هر 8 واحدمو مي افتم

من اگه باشم احساس افتادن از برج میلاد بهم دست میده (همونی برجی که میگن تو تهرون ساختن و خیلی بلنده و اگه ازش بیوفتی باید با کاردک از رو آسفالت بتزاشنت).
بپا نیفتی خانم مدیر.

ابوالقاسم جان کاردک اتو وردار بیا

ندا دیشب خودشو از بالای برج میلاد پرت کرد پایین

بدجوری بی خوابی زده به سرم
کاش یکی پیدا می شد می گفت چه کار کنم؟