هرچه مي خواهد دل تنگت بگو....

ممنون بهنام جان که اینو عنوان کردی
ولی اون کسی چنین نظری داره، می تونه تعدادی از افراد هم سن و سال خودشو عضو کنه و همه در کنار هم یه محیطی رو به وجود بیارن که مناسب هر کسی با هر سلیقه و هر رده ی سنی ای باشه .


( یعنی منو ندا اینقدر جوون موندیم؟؟؟؟)

نه
حالا شما که خوب موندین ولی این طرز فکر شماست که بهتون فرقی نمیکنه که با کی و چند ساله دارین بحث میکنین (این خیلیم خوبه)

ممنون بهنام جان
لطف داری

ما اینجا جمع شدیم که یه محیط شاد و صمیمی و دوستانه باشیم و همیشه این خود ما هستیم که می تونیم این جو رو ایجاد کنیم . نباید منتظر بمونیم که یه محیطی مطابق سلیقه ی ما ایجاد بشه بعد ما بریم توش و فعالیت کنیم. چه خوبه که این محیط رو خودمون ایجاد کنیم .

امیدوارم حالا که داریم به یک سالگی این محیط صمیمی نزدیک می شیم ، صمیمیت هامون هم بیشتر بشه ، نه کمتر


روز همگی خوش

آفتاب نوشته است:کدوم مهرآباد؟

شهر

ااا آفتاب جان ,این چه حرفیه
باور کنین من به دلیل تنبلی و این که عید رفتم مسافرت الان هر شب تا ساعت 2 بدارم .صبحم دیر دیر دیگه 6 بیدار میشم.
وضعیتم فجیعه.وحشتناک.
کار،یه عالمه درس و پروژه که هر روز زیادتر میشه
باور کنین من دیگه حتی خودمو هم وقت ندارم توی آینه نگاه کنم.
تازه امروزم جلسه انجمن کشوری بوده که با کمال پررویی نرفتم

behnam al نوشته است:من میدونم چرا بعضیها نمیان یا دیر میان یام اینکه اصلا نمیان

اینا همه کلاس میذارن
و میگن که اینجا بچه بازی شده یه مشت 68 -69-70-به بالا ریختن و همش چرت و پرت پرونی میکنن
وسایت از روی ریل اهداف خودش خارج شده و داره به بیراهه میره
من از همه عذر می خوام و می خوام که به دل نگیرین

من همیشه به این بهنام جان افتخار می کنم که با این هوش سرشار
وبادرایت حرف می زنه خوب بهنام جان یه راهکار هم نشون بده رفیق عزیززززززز

اگه این حقیقت داشته باشه می خوام اصلا نیان

azam نوشته است:ااا آفتاب جان ,این چه حرفیه
باور کنین من به دلیل تنبلی و این که عید رفتم مسافرت الان هر شب تا ساعت 2 بدارم .صبحم دیر دیر دیگه 6 بیدار میشم.
وضعیتم فجیعه.وحشتناک.
کار،یه عالمه درس و پروژه که هر روز زیادتر میشه
باور کنین من دیگه حتی خودمو هم وقت ندارم توی آینه نگاه کنم.
تازه امروزم جلسه انجمن کشوری بوده که با کمال پررویی نرفتم

سلام اعظم جونم
خوبی؟
خوب اشکال نداره عذرت رو می پذیرم ولی باید قول بدی که جبران کنی

اگه کاری از دست من بر میاد بهم بگو


می خوای به جات برم انجمن؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آفتاب خانوم حالا چرا اینقد تاروف اشکلی میکنی؟؟
شما که میگفتی وااااااااای واااااااااااااای من خیلی سرم شلوغه
حالا چی شد یه دفعه ...........؟؟؟

بهنام جان خاطر اعظم خیلی بیشتر از این حرفا برای ما عزیزه
هرکاری از دستم بر میاد براش می کنم
خودش میدونه

مگه نه اعظم جون؟
(قضیه ی خوابی که برات دیدم و این حرفا ........)

پس چرا خوابت تعبير نميشه اعظم

دیگه تعبیر خواب من بستگی به همت خود اعظم داره

اعظم جان همتتو يه زره ببر بالا

يه زره از من ياد بگير

حیف که من نمیتونم کمکتون کنم
وگرنه دیگه نبازی به این کارا نبود

کاشکی یه نفر هم واسه ما از این خوابهای
خوب می دید
اعظم جون نو فقط جون طلب کن
ما مرد عملیم نه فقط حرف البته اگر قادر به
انجام ان کار باشیم دریغ نمی کنیم

خاک بر سرم محمد
تو کی عملی شدی؟
هزار بار بهت گفتم با این رفیق های ناباب نگرد
دیدی آخر معتادت کردن؟

اعظم یه پپسی هم بده این ور
زود باش

آفتاب نوشته است:بهنام جان خاطر اعظم خیلی بیشتر از این حرفا برای ما عزیزه
هرکاری از دستم بر میاد براش می کنم
خودش میدونه

مگه نه اعظم جون؟
(قضیه ی خوابی که برات دیدم و این حرفا ........)

وای متشکرم خانم آفتاب عزیز
تو یه عالمه به م لطف داری،آره اون که من منتظر تعبیر خوابت هستم شدیدا

ندا جونم ،محمد عزیز و خانم آفتاب خوب شما ها خیلی نازین.مرسی مرسی مرسی
دلگرم میشم

+دست درد نکنه اعظم خانوم
یعنی ما این قد کوچیک هستیم که نظر های مارو نمیبینی؟؟؟

آفتاب نوشته است:خاک بر سرم محمد
تو کی عملی شدی؟
هزار بار بهت گفتم با این رفیق های ناباب نگرد
دیدی آخر معتادت کردن؟

خوب دیگه افتاب جان
فشار زندگی وفشار اقتصادی ادمو به هر راهی می کشونه
امروز وفرداست که طلا های زن وبچه ام راهم بفروشم

این کارا چی میکنین شما کرمونیا

بیچاره زنت
اون چه گناهی کرده که باید پوله زهره ماریه تو رو بده؟؟؟؟

خدا صبرش بده محمد

فعلا که ننگش داده