persianjk
هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.

حافظ شيرازي

5 مشترك

اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty حافظ شيرازي

پست من طرف moez 10/12/2008, 15:46

حافظ شیرازی


اين مطلب آخرين بار توسط moez در 10/12/2008, 15:49 ، و در مجموع 1 بار ويرايش شده است.
moez
moez
نماينده استان كرمان
نماينده استان كرمان

تعداد پستها : 435
Join date : 2008-07-27
Age : 38
آدرس پستي : allahdini@gmail.com

http://www.lovefall.blogfa.com

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف moez 10/12/2008, 15:47

بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد

غبار خط بپوشانید خورشید رخش یا رب
بقای جاودانش ده که حسن جاودان دارد

چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود
ندانستم که این دریا چه موج خون فشان دارد

ز چشمت جان نشاید برد کز هر سو که می‌بینم
کمین از گوشه‌ای کرده‌ست و تیر اندر کمان دارد

چو دام طره افشاند ز گرد خاطر عشاق
به غماز صبا گوید که راز ما نهان دارد

بیفشان جرعه‌ای بر خاک و حال اهل دل بشنو
که از جمشید و کیخسرو فراوان داستان دارد

چو در رویت بخندد گل مشو در دامش ای بلبل
که بر گل اعتمادی نیست گر حسن جهان دارد

خدا را داد من بستان از او ای شحنه مجلس
که می با دیگری خورده‌ست و با من سر گران دارد

به فتراک ار همی‌بندی خدا را زود صیدم کن
که آفت‌هاست در تاخیر و طالب را زیان دارد

ز سروقد دلجویت مکن محروم چشمم را
بدین سرچشمه‌اش بنشان که خوش آبی روان دارد

ز خوف هجرم ایمن کن اگر امید آن داری
که از چشم بداندیشان خدایت در امان دارد

چه عذر بخت خود گویم که آن عیار شهرآشوب
به تلخی کشت حافظ را و شکر در دهان دارد
moez
moez
نماينده استان كرمان
نماينده استان كرمان

تعداد پستها : 435
Join date : 2008-07-27
Age : 38
آدرس پستي : allahdini@gmail.com

http://www.lovefall.blogfa.com

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف آفتاب 10/12/2008, 16:04

بمژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آندم که بی یاد تو بنشینم

جهان پیرست و بی بنیاد ازین فرهادکش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم

ز تاب آتش دوری شدم غرق عرق چون گل
بیار ای باد شبگیری نسیمی زان عرق چینم

جهان فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که سلطانی عالم را طفیل عشق می بینم

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان بجای دوست بگزینم

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقیا برخیز
که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم

شب رحلت هم از بستر روم در قصر حورالعین
اگر در وقت جان دادن تو باشی شمع بالینم

حدیث آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
همانا بی غلط باشد که حافظ داد تلقینم
__________________

آفتاب
مدير ارشد
مدير ارشد

تعداد پستها : 2501
Join date : 2008-06-29
Age : 41

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف آفتاب 10/12/2008, 16:05

دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود

رسم عاشق کشی و شیوۀ شهر آشوبی
جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود

جان عشاق ، سپند رخ خود می دانست
وآتش چهره بدین کار برافروخته بود

گرچه می گفت که زارت بکشم ، می دیدم
که نهانش نظری با من دلسوخته بود

کفر زلفش ره دین می زد و آن سنگین دل
در پی اش مشعلی از چهره بر افروخته بود

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت
الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ
یارب این قلب شناسی ز که آموخته بود

آفتاب
مدير ارشد
مدير ارشد

تعداد پستها : 2501
Join date : 2008-06-29
Age : 41

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف آفتاب 10/12/2008, 16:06

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی


دایم گل این بستان شاداب نمی​ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی



دیشب گله زلفش با باد همی​کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی


صد باد صبا این جا با سلسله می​رقصند
این است حریف ای دل تا باد نپیمایی


مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی


یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هرجایی


ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن تا باغ بیارایی


ای درد توام درمان در بستر ناکامی
و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم
لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی


فکر خود و رای خود در عالم رندی نیست
کفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی


تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی
زین دایره مینا خونین جگرم می ده


حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی

آفتاب
مدير ارشد
مدير ارشد

تعداد پستها : 2501
Join date : 2008-06-29
Age : 41

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف آفتاب 10/12/2008, 16:07

سلامی چو بوی خوش آشنایی
بدان مردم دیده روشنایی

درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمع خلوتگه پارسایی


نمی​بینم از همدمان هیچ بر جای
دلم خون شد از غصه ساقی کجایی

ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا
فروشند مفتاح مشکل گشایی

عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می​برد شیوه بی​وفایی

دل خسته من گرش همتی هست
نخواهد ز سنگین دلان مومیایی

می صوفی افکن کجا می​فروشند
که در تابم از دست زهد ریایی

رفیقان چنان عهد صحبت شکستند
که گویی نبوده​ست خود آشنایی

مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع
بسی پادشایی کنم در گدایی

بیاموزمت کیمیای سعادت
ز همصحبت بد جدایی جدایی

مکن حافظ از جور دوران شکایت
چه دانی تو ای بنده کار خدایی
__________________

آفتاب
مدير ارشد
مدير ارشد

تعداد پستها : 2501
Join date : 2008-06-29
Age : 41

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف moez 13/12/2008, 02:42

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
یاد حریف شهر و رفیق سفر نکرد

یا بخت من طریق مروت فروگذاشت
یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد

گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد

شوخی مکن که مرغ دل بی‌قرار من
سودای دام عاشقی از سر به درنکرد

هر کس که دید روی تو بوسید چشم من
کاری که کرد دیده من بی نظر نکرد

من ایستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد
moez
moez
نماينده استان كرمان
نماينده استان كرمان

تعداد پستها : 435
Join date : 2008-07-27
Age : 38
آدرس پستي : allahdini@gmail.com

http://www.lovefall.blogfa.com

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف moez 25/5/2009, 21:36

ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم
همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم

ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم

کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه
کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم

چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

گفتی که حافظ این همه رنگ و خیال چیست
نقش غلط مبین که همان لوح ساده‌ایم
moez
moez
نماينده استان كرمان
نماينده استان كرمان

تعداد پستها : 435
Join date : 2008-07-27
Age : 38
آدرس پستي : allahdini@gmail.com

http://www.lovefall.blogfa.com

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف girl_winter 26/5/2009, 02:46

آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی .
girl_winter
girl_winter
تازه وارد
تازه وارد

تعداد پستها : 7
Join date : 2009-05-24

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف behnam al 26/5/2009, 16:37

آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست

گرچه شیرین دهنان پادشهانندولی
او سلیمان زمانست که خاتم با اوست

روی خوبست و کمال هنر و دامن پاک
لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
behnam al
behnam al
مدير بخش تفريحي
مدير بخش تفريحي

تعداد پستها : 2272
Join date : 2008-12-14
Age : 34

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف baran 5/7/2009, 14:15

باز آی و دل تنگ مرا مونس جان باش
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
baran
baran
.
.

تعداد پستها : 76
Join date : 2009-07-01

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف baran 5/7/2009, 14:18

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
baran
baran
.
.

تعداد پستها : 76
Join date : 2009-07-01

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

حافظ شيرازي Empty رد: حافظ شيرازي

پست من طرف moez 11/7/2009, 04:14

سلام به همه دوستان
لطفا اشعار رو کامل بنویسید. تک بیت توی صفحه نگذارید. ممنون.


اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را

فغان کاین لولیان شوخ شیرین کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را

ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را

اگر دشنام فرمایی و گر نفرین دعا گویم
جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
moez
moez
نماينده استان كرمان
نماينده استان كرمان

تعداد پستها : 435
Join date : 2008-07-27
Age : 38
آدرس پستي : allahdini@gmail.com

http://www.lovefall.blogfa.com

بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل

بازگشت به بالاي صفحه

- مواضيع مماثلة

 
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد